🖥 | خاطرات مرضیه حدیدچی 🔹می‌توانست تسلیم تقدیری باشد که شرایط زمانه‌اش برای دختران هم‌سن و سال‌ او ایجاب می‌کرد. می‌توانست دست روی دست بگذارد و منتظر بنشیند تا روز پوشیدن رخت سفید عروسی و رفتن سر خانه و زندگیش. می‌توانست خودش را به عنوان یک انسان، با تمام ابعاد شگرف و وسیعش نادیده بگیرد و فقط به زن بودنش فکر کند. اما «مرضیه» نخواست. او آنقدر از خودش فراتر رفت که روزی پا در کاخ کرملین گذاشت و در برابر «گورباچف» ایستاد و دست دراز شده‌ رئیس اتحاد جماهیر شوروی را، برای سلام، پس زد! 🔍 ادامه را بخوانید: khl.ink/f/55364