🏴امروز دوبار اشتباه صدایت زدم.
عمار ام را علی صدا زدم.
اشتباهم مرا به گریه انداخته.
روضه ی زنانه پایش باز شده به کنج دلتنگ دلم
تو علی نیستی ولی امشب ۶ ماهگیات تکمیل میشود.
میشوی رویای مجسم زنی که آرزو داشت محرم حسین علیه السلام شش ماهه در آغوشش باشد، سپید و سبز بپوشاندش و روانه دست پیر روضه خوانش کند. قامت کوچکت مجلس ارباب را قیامت کند، تو گریه کنی و من دلم آرام گیرد که فصل نوکریات آغاز شده.
آرزو هایم پروتکل نمیفهمند، آرزوها حسرت نمیفهمند، بغض میشوند و اشک میشوند و میبارند و میبارند .
شش ماه است که روضهی زنانه گرفتهام، روضهها تمام نمیشود، فصل به فصل تکثیر میشوند.
مثلا
روضه ی عطر دهان شیرخوارهام، یا روضهی نفسهای گرم و کوتاه و عمیقش، یا مثلا روضهی چینهای دلچسب زیر گلویش که زود عرق سوز میشوند، روضه ی ترسیدنش از هیاهو را
روضهی امان از ظهر گرم تابستان را
روضهی بیقراری بیامانی و بیچارگی مادر.
میان خواب که میخندی من گریه میکنم، وقت شنیدن صدای ذوق زدهات از شعف شنیدن صدای پدر من گریه میکنم.
این روزها که آب میخوری من گریه میکنم ، ده سی سی آب گریه ندارد ولی من گریه میکنم
برای نشستنت، برای دست و پا زدنت
برای قدرت نماییهای کودکانهات هم گریه میکنم.
برای شیرینی بی تکرار شش ماههام گریه میکنم .
هیچ روضهخوانی روضهی زنانه بلد نیست، روضههای زنانه مخزن الاسرار زنان شیعه اند. رباب سلام الله گوشه دلشان میخواند و بیچاره شان میکند.
امشب روی دست های من علی میشوی، روضه خوان شش ماهه من میشوی، من روی دست هایم بلندت میکنم، و اربابم را صدا میکنم؛ يا اباعَبْدِاللَّه! اوَفَيْتُ؟
ما بیچاره های ترسو و مستاصل و ببخش آقا، نشد.
◾▪️
#ارسالی_مخاطب
@khamenei_Reyhaneh