*شعری جالب پشت شیشه ماشین یکی از جانبازان، مقابل بنیاد شهید:* ای آب ندیده‌ها و آبی شده‌ها بی جبهه و جنگ ، انقلابی شده‌ها مدیون شب حمله‌ی جانبازانید ای بر سرِ سفره آفتابی شده‌ها ما غیرت بازوان آرش بودیم با آتش و خون در کشاکش بودیم ای مدعیان ، گرم چه کاری بودید؟ آن‌روز که ما میان آتش بودیم...؟