خاطره بازی😂
سلام سلام
یه خاطره دیگه از زبان همسرم
من وقتی بچه بودم تو کوچمون کمتر کسی کولر داشت تابستونم هواگرررررم درحیاط مام خراب بود یعنی اگه محکم هلش میدادی باز میشد اینو داشته باشید
یه روز گرررم که کل خانواده اینا ۶تابچه ان خوابیده بودیم بعدازظهرکه بیدارشدیم میوه بخوریم دیدیم یه نفر اضافه کنار ماخوابه🤨🤨🤨
مامانم به ترتیب اسم مارو گفت حاظری زد بازم اضافه اومد تااینکه رفتیم بیدارش کردیم چادرش رو از روی صورتش برداشت دیدیم پیرزن سرکوچه امون هست بیچاره از زور گرما 🤒اومده بود خونه ما خوابید بود این قضیه ادامه داشته تازمانی که اون بنده خدا فوت شده😂😂
پدرشوهرمم باهاش کنار اومده بوده🤦♀😁
🔰🔰🔰🔰🔰
@khandehpak