خاطره بازی😂
یادمه روز اول مهر ماه(کلاس اول) مانتو شلواری رو که مامانم برام خریده بود رو پوشیدم و رفتم مدرسه کلاس که تموم شد اومدم خونه دم در حیاطمون یه اقایی بود که از اقوام دور بود میخواست بیاد خونمون که هم زمان با هم رفتیم تو خونه و منم با همون لباسا نشستم پیش اون اقا و بابام, بابام کلا حواس پرته و کم دقت 😁 یهو بابام اومد منو بوس کردو به اون اقای مهمون گفت اقا محمد ماشااله چه دختر نازی داری خدا برات نگهش داره چقد هم ساکته یه شکلات هم داد دستم😳 منم دقیقا قیافم اینجوریاااا😳😳😳😳 یهو مامانم که داشت پذیرای میکرد زد زیر خنده 😂😂😂 اون اقا هم انگار که نه این دختر من نیست😐
خلاااااصه طفلک بابام اولین بارش بود منو تو لباس مدرسه دیده بود قاطی کرده بود من دخترشم هنوزم یادش میفتیم کلی میخندیم😂😂😂
🔰🔰🔰🔰🔰
@khandehpak