خاطره بازی😂
تو مراسم سوم پدرشوهرم من وجاری مسئول خوش آمدگویی بودیم
دم در مسجد مداح داشت روضه میخوند همه گریه میکردن یهو یه پیرزنه اومد به من گفت من داشتم میومدم مراسم یا داشتم میرفتم ؟😐😐😳😳😂😂😂هرچی سعی کردم نخندم نشد 😂😂
کلی کنترل کردم خودمو یهو یه خانوم اومد میخواست تسلیت بگه بهم گفت ان شاالله غم بعد شما باشه🙄
دیگه یعنی کلا رفتم تو آشپزحونه مسجد یه دل سیر خندیدم برگشتم😁
🔰🔰🔰🔰🔰
@khandehpak