دوسال پیش یه شب بابام ماشینو اورده بود تو کوچه مون پارک کرده بود همیشه میزاشت جلو مغازه بعد ساعت ده بود زنگ مون رو زدن همسایه بود گفت بابام بره بعد ده دقیقه بابام اومد بالا من براش چایی بردم دیدم شلوارش خاکیه گفتم چی شده؟ خندید گفت دعوا کردم😊😊😳 گفتم وا چرا میخندی؟؟ قضیه این بوده بابام میره پایین مرده با هم لفظی بحث میکنن خیلی اروم و ییصدا بدون فحش شروع میکنن همو زدن خیلی یواش 😂غلت میزنن اخرشم بابام عینک مرده که افتاده بودو میده بهش میاد بالا 😂😂😂😂 جلسه اول رفته بودم کلاس زبان استاد پرسید در چه سطح بلدی؟ گفتم الان کامل متوجه میشم شما چی میگی. گفت الان که دارم فارسی صحبت میکنم گفتم دیگه داری بهونه میاری. 😂 ┄┅┅❅🌸🍂🍃🌹🍃🍂🌸❅┅┅┄ @khandehpak