سلام خسته نباشید✨ یه شب حرف از مدرسه رفتن افتاد عموی بنده هم اومد یه خاطره از بچگیش تعریف کرد.🤦‍♂😹 میگه که یه روز رفتم مدرسه معلم گفت بچه ها یکی یکی صدا میکنم بیاید پای تخته شعر بخونید همه بچه هارو صدا میکنه تا نوبت به عموی بنده میرسه عموم هم با افتخار میره پای تخته شروع میکنه میخونه جونی جونوم بیا دردت به جونوم 😂😂😂😂معلم پرتش کرده بود بیرون 😂 امیدوارم که یه لبخند رو لب تون اومده باشه❤️✨