🔹خاطره‌ای از استاد قرائتی در مورد سیره امام خمینی: 🔸یک روز جمعیتی در سالن نشسته بودند و منتظر امام بودند. من خواهش می‌کنم این را برای دیگران هم نقل کنید که ما چطور فکر می‌کنیم در مورد حق الناس و امام چطور فکر می‌کرد. مردم منتظر بودند امام بیاید نماز بخواند، امام آمد پشت در یک مقدار به کفش‌ها نگاه کرد و یک تأملی کرد و فرمود: بگویید: نماز را فرادی بخوانند! من برای نماز نمی‌آیم. گفتند: چرا؟ منتظر شما هستند. فرمود: این همه کفش است. من باید پایم را روی کفش مردم بگذارم، حق الناس است. کفش مرا را له کنم و بیایم نماز جماعت بخوانم؟ این کار را نمی‌کنم. گفتند: ما کفش‌ها را کنار می‌زنیم. کاری ندارد. فرمود: وقتی کفش‌ها را کنار بزنید، وقتی برگشتند، باید دنبال لنگه کفش‌شان بگردند. باز عمر مردم بیت المال است. من نمی‌خواهم عمر مردم را تلف کنم. الآن من که در تلویزیون حرف می‌زنم ضامن عمر مردم هستم. اگر یک چیزی نگویم که مفید باشد، عمر مردم را تلف کردم. اصلاً امام که پیروز شد نه حزب داشت و نه ارتش، نه سپاه داشت. عامل موفقیت امام همین چیزها بود. برنامه سمت خدا؛ ۱۳۹۶/۳/۱۴ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ دعوتید به "خانه امام" https://eitaa.com/joinchat/3738894447C8f37fe211f