1️⃣ شهرنو محله خوش‌نامی نبود. محله‌ای که ماجرای فاحشه‌خانه‌ها، خانم‌رئیس‌ها، قوادگری‌ها، باج‌گیرها و رسوایی‌های اخلاقی ساکنانش نام این محله را به بدی آوازه کرده بود. آن‌هایی که به بازخوانی رویدادهای انقلاب علاقه‌مندند حتماً درباره باندهای فساد این شهر که رد پای نکبتش به دربار پهلوی می‌رسید، خوانده‌اند. محله‌ای تو درتو و چرک که زنان بسیاری به‌ویژه بانوان سرپرست خانوار را به بهانه قرض، سفته و نزول، مادام‌العمر زندانی خود می‌کرد. شاید به همین بهانه به آن «قلعه خاموشان» و «محله غم» هم می‌گفتند.... محله‌ای که رژیم پهلوی در پروژه بازی با کلمات برای مقابله با شرع و هنجار جلوه دادن چنین ناهنجاری در عرف جامعه آن را ساخت با این عنوان؛ شهری محصور برای کنترل بی‌عفتی. عجب آنکه شهرنو، شهری بود در دل شهر. آن‌هم درست در همسایگی محله‌هایی که ساکنانش خانواده‌هایی آبرومند بودند. مرداب همیشه مرداب است و گرسنه کام. هرچه را ببیند می‌بلعد شهرنو همسایه که نه! مردابی بود که خواب آرام این محله‌ها را در خود فرومی‌خورد. جایی که بوی تعفن گناه بلند بود، فقط نفسی رحمانی و نسیمی الهی باید تسکین این آلام می‌شد. برای همین مأموریتی ویژه از سوی آیت‌الله‌العظمی بروجردی به آیت‌الله «محمود تحریری» برای امامت جماعت مسجد محمدیه؛ نزدیک و غریب‌ترین مسجد در همسایگی شهرنو داده شد. آیت‌الله، خیلی زود بااخلاق خوش جای خود را در محله پیدا کرد. صف‌های خلوت نماز پرشور شد. صدا و نور محفل روضه، قرآن و سخنرانی گوش و چشم اهالی محله به‌ویژه نوجوانان و جوانان را به روی قهقهه‌های مست از بی‌خدایی بست. آیت‌الله چنان متین و صمیمی برخورد می‌کرد که اهل محل او را «آ شیخ محمود» صدا می‌کردند. روحانی باصفایی که با حمایت معنوی و تبلیغ دینی تمام‌عیارش، چنان دریچه رحمت و امید را به روی مردم محله که هیچ! ساکنان محله غم باز می‌کرد که به گفته شاگردش کم نبودند بانوانی از آن شهر کذایی که برای همیشه با فحشا خداحافظی کردند و به حیا سلامی دوباره دادند.... _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ دعوتید به "خانه امام" https://eitaa.com/joinchat/3738894447C8f37fe211f