کتاب راز درخت کاج, خاطرات شهید زینب(میترا) کمایی شروع کتاب با خاطره زیبایی از راوی اصلی یعنی کبری آغاز می‌شود: «هرسال که به فصل بهار نزدیک می‌شدیم، خانه ما حال و هوای دیگری پیدا می‌کرد. از اول اسفند ماه در فکر مقدمات سال تحویل بودیم. من انواع و اقسام سبزه‌ها مثل گندم، عدس، ماش و رشاد(شاهی) را می‌کاشتم. وقتی سبزه‌ها بلند می‌شدند، دور آنها را با روبان‌های رنگی تزئین می‌کردم و روی تاقچه می‌گذاشتم. به کمک بچه‌ها همه خانه را تمیز می‌کردیم....». بعد از آن، کبری گم‌شدن این خاطرات زیبا را در لابلای جنگ با آمدن آن، به خواننده خبر می‌دهد و این یعنی اینکه خواننده خودش را باید برای شنیدن تلخی‌های برآمده از جنگ آماده کند. شهیده زينب كمایی، متولد سال 1345 است. وي دانش آموز بسيجي و عضو انجمن اسلامي بود و روز اول فروردين سال 1361 در مسير بازگشت از نماز جماعت ربوده شد و پس از 3 روز جنازه اش پيدا و چند ماه بعد منافقين اعتراف كردند زينب كمایی را به شهادت رسانده اند.  در بخش پایانی کتاب دست نوشته ها و وصيت نامه  و تصاویر شهيده زينب كمایي آورده شده است.