⚠️ کار تشکیلاتی ✳️ كار دیگری در زندگی آن حضرت هست كه آن عبارت است از تشكل. یعنی چه؟ یعنی این معارف را، همین تغییر فرهنگی و مبارزه فرهنگی را یک وقت انسان همین جور پرتاب میکند در میان جامعه، خُب مثل بذری است كه انسان بی حساب آن بذر را بریزد توی یک سرزمینی. خُب یک بذر سبز خواهد شد، یكی از بین خواهد رفت، یكی بعد از سبز شدن خشك خواهد شد، یكی بعد از سبز شدن لگدمال خواهد شد، از بین خواهد رفت، خیلی مثمرِ ثمر نیست این جور بذر پاشیدن. یک وقت نه، آن باغبان ماهر آن زراعت گر چیره دست و عاقل علاوه بر اینكه بذر را می پاشد آن را حفظ هم میکند؛ حفظ او به چیست؟ به این است كه یک عده ای را بگمارند، افرادی را مأمور كنند در سرتاسر دنیای اسلام برای اینكه آن كسانی كه تحت تأثیر این تبلیغات و تعلیمات عالیه قرار میگیرند، اینها اشكالاتشان را با آنها برطرف كنند و مطرح كنند؛ معرفت بیشتری پیدا كند، تحت تأثیر القائات دشمن قرار نگیرند، اشتباه نكنند، پیوستگیشان را با همدیگر حفظ كنند، خلاصه یک تضمین كافی برای سبز شدن این بذرهای سالم در آن سرزمین آماده و مستعد به وجود آوردن. ✳️ یكی از كارهای امام باقر همین بود، كه كسانی را از شاگردان خود و از دوستان خود تربیت كند، بالا بیاورد، به صورت اختصاصی آنها را مورد توجه قرار بدهد -شاگردان ویژة آن حضرت- بعد آنها را به همدیگر وصل كند و در سرتاسر دنیای اسلام آنها را به عنوان یک قطبی، یک ركنی، به عنوان وکیل خود، نایب خود بگذارد كه آنها كار آن حضرت را دنبال كنند و ادامه تبلیغات و تعلیمات آن حضرت را به گردن بگیرند و به عهده بگیرند. این سازماندهی پنهانی امام باقر بود، كه از زمان قبل از امام باقر شروع شده بود، اما در زمان آن حضرت یک هیجان بیشتری پیدا كرد و البته در زمان امام صادق و امام موسی بن جعفر به اوج خودش رسید؛ این هم كار دیگر بود، كه كاری بود بسیار خطرناك. ✳️ لذا شما می بینید در روایات بعضی از اصحاب امام باقر(علیه السلام) به عنوان «اصحاب السّر» شناخته شدند، مثل جابر بن یزید جُعفی. جابرجعفی به عنوان اصحاب السّر، راز داران [بود]. رازداران چه کسانی اند؟ همین افرادی هستند كه در گوشه و كنار دنیای اسلام، در همه جا اینها حضور دارند، و راهنمایی و دستگیری و هدایت و خلاصه اشباعِ ذهنهای مردمانِ مستعد و علاقه مند به عهده اینهاست. دستگاه هم هر وقت اینها را پیدا می کرد، این جور افراد را زیر سخت ترین فشارها قرار میداد. ✳️ (برای مثال) نامه خلیفه -هشام ابن عبدالملک- به حاكم كوفه رسید كه نوشته بود: تحقیق كن مردی به نام جابربن یزیدجعفی كیست؛ دستگیرش كن و گردنش را بزن و سر او را نزد من بفرست. این نمونه ای از چگونگی ارتباط امام با یاران نزدیك است و نمایانگر وجود پیوستگی و رابطه ای محاسبه شده و تشكیلاتی؛ و نیز نمونه ای است از موضع گیری حكومت در برابر این یاران. 📎کتاب «انسان 250 ساله»/نشر صهبا خانه طلاب جوان @KhaneTolab