هدایت شده از تا انتهای افق
دردسرهای نظم و ترتیب افراطی رعایت نظم و ترتیب، بارها ما را اذیت کرده، انقدر باید همه چیز منظم، شمرده شمرده و به ترتیب انجام شود که انگار آدم‌ها را در غرب ضعیف کرده... کافیست کمی جایی شلوغ شود، کنترل خود را از دست می‌دهند و نمی‌توانند مدیریت کنند. یا زمان انجام کارها به شدت به تعویق می‌افتد. انگار مغز فرمان نمی‌دهد که با خلاقیت می‌توان مشکل را حل کرد. یعنی نظم شدید دیکته شده و قانون‌مداری رباتیک، جرأت و جسارت و ابتکار را از آدم‌ها گرفته. این را هم بارها در فرانسه تجربه کردیم هم در هلند. مثلا به من تذکر می‌دادند می‌خواهی نامه بنویسی به استادی یا اداره‌ای، از جملات کوتاه استفاده کن. کمی جملات طولانی و پیچیده باشد واقعا نمی‌فهمند. کارها را به ترتیب بگو. چند کار با هم بگی گیج می‌شوند. یا وقت دکتر متخصص خیلی بافاصله داده می‌شود. از ۲ ماه شروع می‌شود تا ۹ ماه! تبدیل گواهی‌نامه فارسی به فرانسوی دوستمان یک سال طول کشید! چون اگر ازدحام شود کنترل از دستشان خارج می‌شود. و توان مدیریت را از دست می‌دهند. یا بخاطر کرونا خیلی کارها سخت‌تر هم شد. مثلا تمدید کارت اقامت دوستم در فرانسه بیش از یکسال طول کشیده و هنوز انجام نشده. هربار هم‌ مراجعه می‌کنند می‌گویند بخاطر کرونا کارها کندتر شده... یا الان در هلند بیش از ۶ ماه زمان می‌برد تا نوبت شما بشود که آزمون آیین‌نامه را قبول شده‌اید و باید آزمون شهر بدهید... نظم لازمه زندگی است. اما معقولش. اگر خود نظم هم از حالت تعادل خارج شود و به افراط کشیده شود، باعث دردسر و اذیت می‌شود. که به نظر مهم‌ترینش این است که اراده و فکر و ابتکار انسان را بسیار ضعیف و سرعت انسان را بسیار کند می‌کند. و به هر دلیل اگر این نظم بهم بریزد، انسان‌ها را آشفته می‌کند و دست‌پاچه می‌کند... 🏴🚩 مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک دانشجوی ایرانی🇮🇷 در فرانسه، و ایران @ninfrance