🔴 💠 از کلاس برگشتم دیدم علی داره لباس رو عوض می‌کنه و رفتارش مثل همیشه نیست.فهمیدم که علی بخاطر اینکه زینب رو گذاشتم و رفتم مدرسه ناراحته. گفت: «دلت میاد زینبو تنها بذاری؟» گفتم: «توقع داری دست از زندگی بکشم و بچه رو حلوا حلوا کنم؟». تا دید به هم ریختم، با خاصی گفت: «رسالت اصلی تو زینبه، سعی کن ازش غافل نشی». آرامش و نرمی کلامش آرومم کرد. 🆔 @khanevadeh_313