⚠️ 🔹 گنجشکی به خدا گفت: «لانه کوچکی داشتم، آرامگاه خستگی‌هایم بود و سر پناه بی کسی‌ام. تو همان را هم از من گرفتی. این طوفان بی موقع چه بود؟ چه می‌خواستی از لانه محقرم؟ کجای دنیا را گرفته بود؟!‌» 🔸 خدا در جواب گفت: «ماری در راه لانه‌ات بود. تو خواب بودی، باد و باران را گفتم لانه‌ات را واژگون کند، آنگاه تو از کمین مار پر گشودی!!!» 🔹 چه بسیار بلاها که به واسطه محبتم از تو دور کردم و تو ندانسته به دشمنی‌ام برخواستی! 🔸 خدایا به داده و نداده و گرفته‌ات شکر. که داده‌ات نعمت و گرفته‌ات امتحان و نداده‌ات حکمت است❤️🙏