9⃣2️⃣3️⃣ قصه شب 💠 قصه‌ شب: «ویزویزو؛ پشه کوچولوی شجاع و نترس» ✍️ نویسنده: محمد رضا فرهادی حصاری 🔷 مناسب سن ۴ سال به بالا 💠 هدف قصه: کودکان یاد بگیرند مغرور نباشند. 🔶 در دشتی سرسبز، پشه کوچولویی به نام «ویزویزو» زندگی می‌کرد. اون کنار رودخونه‌ لونه داشت؛ یه لونه کوچولو و قشنگ که با کلی زحمت و تلاش تونسته بود اونو بسازه تا وقتی خسته میشه و می‌خواد استراحت کنه، بتونه به اونجا بره. 🔷 ویزویزو هر روز صبح زود از لونه‌ش بیرون می‌اومد و کلی زحمت می‌کشید تا بتونه برای خودش غذایی به دست بیاره. 🔺 یه روز از روزها وقتی توی لونه‌ش مشغول استراحت بود، یه صدای عجیبی شنید. پشت پنجره اومد و به بیرون نگاهی کرد. یه لوله بلند توی آب بود که صدایی ازش می‌اومد. پشه کوچولو که خیلی عصبانی شده بود، از لونه‌ش بیرون اومد تا ببینه کی این لوله رو توی آب گذاشته. 🔶 در رو که باز کرد، با تعجب دید یه فیل بزرگ کنار لونه‌ش ایستاده، خرطوم خودشو توی آب رودخونه انداخته و داره با صدای بلند، آب می‌خوره. 🔷 ویزویزو به فیل گفت: آقافیله! آقافیله! میشه کمتر سروصدا کنی؟! یا اگه میشه بری و اون‌طرف‌تر آب بخوری؟! من امروز خیلی خسته و بی‌حالم. صدای آب خوردن تو داره منو اذیت می‌کنه. ❇️ ادامه قصه در لینک زیر👇👇 https://btid.org/fa/news/225913. 📎 🏡به خانوادۀ مبلغان بپیوندید👇 🌐https://eitaa.com/khanevademoballeghan 🌐http://mobaleghankhanvade.ismc.ir