💠 قصه‌ شب: «همه باهم برای نجات جنگل مهربونی» ✍️ نویسنده: محمدرضا فرهادی حصاری 🔷 مناسب سن ۴ سال به بالا 💠 هدف قصه: کودکان یاد بگیرند برای کمک به دیگران تلاش و کوشش کنند. 🔶 روزی روزگاری توی یه جنگل دور، حیوون‌های زیادی زندگی می‌کردن. سلطان اون جنگل، آقاشیره از جنگل رفته بود و قرار بود بعد از مدت‌ها برگرده. 🔷 همه حیوونا آقاشیره رو دوست داشتن؛ اونا می‌خواستن هرطور که شده، کاری کنن تا آقاشیره رو خوشحال کنن. 🔶 آقامیمونه همراه طوطی، لامپ‌های رنگارنگ رو به شاخه درخت‌ها آویزون کردن. آقاگوزنه گلدون‌های زیادی رو تزیین کرد و اونا رو توی مسیری که آقاشیره از اونجا می‌اومد، قرار داد. آقاببره و خرسی هم به کمک بقیه حیوونا، اون مسیر رو تمیز و مرتب کردن. همه لحظه‌شماری می‌کردن تا یه بار دیگه سلطان مهربون و شجاع و قوی جنگلشون که به مبارزه با دشمنای جنگل رفته بود رو از نزدیک ببینن. ♦️کلاغ سیاه روی شاخه بلندی نشسته بود و با دقت به جاده نگاه می‌کرد تا ببینه کی سلطان جنگل می‌رسه. ناگهان صدای کلاغ توی تمام جنگل پیچید: اومد... اومد... آقاشیره اومد. آقاشیره اومد. ❇️ ادامه قصه در لینک زیر👇👇 https://btid.org/fa/news/228038 📎 🏡به خانوادۀ مبلغان بپیوندید👇 🌐https://eitaa.com/khanevademoballeghan 🌐http://mobaleghankhanvade.ismc.ir