خاطرات سمی خواستگاری
یه دختری خانومی رو یکی از اقوام معرفی کردن، رفتیم خواستگاری! دقیقا همون روز ماشینم رو جای بدی پارک ک
بابا چطوری روتون میشه با پسر مردم اینطور برخورد کنید😁 یه خانواده اومده بودن خواستگاری به این نتیجه رسیدیم به هم نمیخوریم. واسه اینکه دلشون نشکنه مونده بودیم در جواب بهشون چی بگیم موقعی که زنگ زدن و جواب منفی دادیم، مامانم پشت تلفن گفت حالا دخترم هم همچین آدم به درد بخوری نیست که خیلی ناراحت بشید 🤦‍♀😂😐 کانال خاطرات سمّی خواستگاری @khastegarybazi