رفتیم حرم حضرت معصومه من یه گوشه کنار دیوار که به ضریح هم دید داشته باشم وایساده بودم داشتم گریه میکردم و درد دل ، یهو یه خانوم چادری خیلی شیک اومد از دختر خانوم بغل دستم خواستگاری کرد حالا این خانوم هم درحال گریه بود 😂
یهو تو اوج گریه با عصبانیت حلقش رو نشون داد خانومه هم یهو هول شد سریع معذرت خواهی کرد رفت ...
هیچی دیگه من فقط روم رو برگردوندم سمت ضریح و گفتم آقا جان دعا ها قاطی شدن به فرشته ها بگو حواسشون رو جمع کنن😂
کانال خاطرات سمّی خواستگاری
@khastegarybazi