سلام خاطره ای که از این شیوه خواستگاری دارم اینه دم ایستگاه اتوبوس بودم یه پسر با ماشین شاسی بلند جلوم ترمز زد گفت خانم اگر میشه باهم آشنا بشیم من قصدم ازدواجه. منم خیلی ریلکس گفتم شماره پدرم رو میدم شرایط تون رو به ایشون بگین یا شماره مادرم رو میدم مادرتون تماس بگیره. بعد گفت من میخوام خودمون چند ماه آشنا بشیم بعد خانواده ها در جریان باشن. گفتم من اینجوری نیستم اونم یه کم اصرار کرد بعد دید قبول نمیکنم رفت. یه کم جلوتر برای یه خانم دیگه ترمز زد😂 میخوام بگم مهمه که هول نشین اینجور مواقع. چه آقا چه خانم. اما از مواضع تون هم کوتاه نیایین. بعدش همه چی روشن میشه. یه مورد هم برای دوستم اتفاق افتاد که منتهی به ازدواج شد. یه مورد هم برای دوست دیگه ام اتفاق افتاد که انقدر هول شده بود و نتونست به آقا اعتماد کنه که حتی باهاش حرف نزد چه برسه شماره پدر یا... بده به طرف. با اینکه میگفت می‌فهمیدم داره صادقانه خواسته شو مطرح میکنه و حاضره خانوادگی پیگیری کنه. کانال خاطرات خواستگاری 🙊🙊🙊🙊 @khastegarybazi