یکی از دوستان شهید ابراهیم شجیعی نقل می کند:
«یک بار که با اتوبوس هم سفر بودیم🚎، وقت نماز صبح شد.🕋
سید به من گفت: برو به راننده بگو چرا نگه نمی دارد؟ زمستان بود و خیلی هوا سرد🌨❄️.
راننده هم قصد نداشت فعلاً جایی نگه دارد.
من رفتم جلو و به راننده گفتم، ولی اعتنا نکرد😒.
سید بلند شد و با لحن خوبی به راننده فهماند که وقت نماز صبح است🕔 و شاید بعضی ها بخواهند نماز بخوانند. 👌
راننده در حالی که ناراحت شده بود، کنار یک پل نگه داشت. جایی که فکر نمی کرد کسی پیاده شود😳،
سید در را باز کرد و هفت هشت نفر پیاده شدیم. 😊
توی گل و سرما با آب سرد وضو گرفتیم و
همان جا کنار جاده به نماز ایستادیم.😍😍😍
بعد هم سید رفت و از راننده تشکر کرد
و به او گفت: ببین چه ثواب بزرگی بُردی، باعث شدی تعدادی نمازشان را در اول وقت بخوانند 😊همین توشه آخرت توست».👌
#الگو
#نماز
#یک_نمونه
🌸
@khatdost 🌸