اولین بار که خانواده حاج آقای رفیعی به خواستگاری من آمد، ۱۴ سال داشتم. آن روزها، حال مادرم خوب نبود؛ مریض بود. من، هم پرستاری مادرم را می کردم و هم کارهای پخت و پز را. باید به سر و وضع برادرانم هم می رسیدم. همسر حاج آقای رفیعی، هر بار که می آمد جواب نه می شنید؛ اما باز هم با امیدواری بیشتر می آمد. 📚 🆔 @khatemoqadam_ir