گفت «شیخ محسن، صداها رو می‌شنوی؟». گفتم «صدای چی رو؟». گفت «ببین ... بعضی تیرها، صدای یه سوت داره؛ بعضی‌ها صدای تَق‌تَق؛ بعضی‌ها صدای فرفره. این یعنی فاصله‌ی بعضی تیرها با شما کمتر از 2 متره! گوش کن! این صدا می‌آد، یعنی فاصله‌ای کمتر از 2 متره. این‌جوریه.». گفتم «جدّی می‌گی، حاجی؟! پس چرا این‌ها هیچ‌یکش به ما نخورد؟!». گفت «ببین، شیخ‌محسن، همه‌ی این تیرها حساب‌شده است. روی هر تیر نوشته که نخوری به شیخ‌محسن؛ نخوری به شیخ‌محسن؛ نخوری به شیخ‌محسن ...» 📚دردانه کرمان 🆔 @khatemoqadam_ir