خدا شهید عزیزِ روسفید مظلوم ما، سیدعباس موسوی قوچانی، را رحمت کند. سال 1350 توی زندان، در حالی که پاهایش را مجروح کرده بودند و خون از همه جای ساق و کف پایش می‌ریخت، با تدبیری خودش را رساند جلوی سلولی که بنده آن‌جا بودم. در آن سلول، با زبان عربی، به عنوانی که دارد قرآن می‌خواند به صدای بلند که نگهبان‌ها حساس نشوند، از من پرسید: «فلانی، اگر من در این حال بمیرم شهیدم؟» مشرف به مرگ بود؛ حالا نمی‌گویم محتضر بود؛ اما احتمال شهادتش زیاد بود؛ چون آن‌چنان او را می‌زدند که احتمال مردنش خیلی بود. نگرانی‌اش، دغدغه‌اش این بود که آیا شهید هست یا نه. بنده هم به همان زبان، با همان لحن و با همان صوت گفتم: «بله؛ تو اگر بمیری، قطعا شهیدی» 📚به آسمان نگاه کن 🆔 @khatemoqadam_ir