📚
صنوبر
🖋سال 1347 پسری در آمل به دنیا میآید که
منتظرش نبودند، یعنی از وجود این بچه کسی با خبر نبوده که بخواهد منتظرش باشند؛
حتی مادرش.
🔍صنوبر باردار بوده و منتظر فرزندی، فرزند پسر بوده و متولد میشود؛ اما صنوبر نمیدانسته که
دوقلو باردار است؛ دقایقی بعد، فرزند پسر دیگری به دنیا میآید که از وجودش بی خبر بودهاند و حتی لباسی برایش آماده نکرده بودند؛ اسم این فرزند را میگذارند
اسماعیل.
📖در کتاب صنوبر، روایت داستانی زندگی شهید اسماعیل حیدری را میخوانیم. اسماعیل در همان سالهای مدرسه تصمیم میگیرد که به جبهه برود. و پدر برایشان
شرط میگذارد که اگر معدل درسیشان خوب شود؛ اجازهی رفتن به جبهه را بهشان میدهد...
🆔
@khatemoqadam_ir