⚠️
متن مسابقه⚠️
واقعیت این بود که تا قبل از این اتفاق، به زبان میگفتم حضرت زینب(س) مظلوم بوده؛ اما حالا خودمان ظلم را چشیده بودیم و میدانستیم مظلومیت چه دردی دارد. یکآن به دلم گذشت که از حضرت زینب(س) به خدا شکایت کنم که گذاشت اینطور آواره شویم. همان لحظه به ذهنم رسید که زینب(س) از ما اهالی فوعه خیلی مظلومتر بود. یادم آمد که وقتی زینب(س) وارد شام شد، امویان کاروان خانوادهی حسین(ع) را سنگباران کردند و به آنها توهین کردند. دیدم برعکس، وقتی ما به جبرین* رسیدیم، برایمان تیرهوایی در کردند و با صدای بلند ما را قهرمانان فوعه صدا زدند. یادم افتاد زینب(س) و کاروان حسین(ع) را در خرابهی شام جا دادند و خانهی ما در زینبیه آماده بود تا واردش شویم. از خودم و فکر شکایت خجالت کشیدم. دلم برای مظلومیت حضرت زینب(س) سوخت. زینبیه و حرم حضرت زینب(س) حالا پناهگاه ما شده بود. یک قطره اشک غلتید روی صورتم و گفتم: «شکراً لله.»
*Jebrin
🆔
@khatemoqadam_ir