📌گفت و گو با سجاد محقق نویسنده کتاب «خبرنگار غیر اعزامی» (بخش دوم) ۳_ شما همه‌ی مصاحبه‌ها با جمیل‌الشیخ؛ راوی کتاب خبرنگار غیراعزامی را خودتان انجام دادید؟ درباره‌ی چالش‌های این گفتگوها، سفر به سوریه و... بگویید. 🔹گفت و گو با جمیل الشیخ حاشیه‌هایی گاه پررنگ‌تر از متن داشت و اگر قرار به نوشتن باشد شاید حجمی به اندازه حجم خود کتاب پیدا کند که بخش کمی از آن‌ها را در مقدمه کتاب آورده‌ام. اما برای مثال جمیل را اولین بار در اولین روزی دیدم که بعد از چهارده روز از بیمارستان مرخص شده بودم. تابستان سال ۹۹ و در اوج کرونا در سوریه بودیم. در حالی که در ایران همه رفت و آمدها قطع شده بود، در سوریه مجبور بودم برای مصاحبه‌ها روزانه چندین بار جابجا شوم و با آدم‌های گوناگونی نشست و برخاست کنم. بالاخره یکی ازهمین مصاحبه‌ها کارم را ساخت و اینقدر کرونای شدیدی گرفتم که بعد از مثبت شدن تست و راهی شدن به بیمارستان چشم‌هایم چیزی از مسیر نمی‌دید و سه شبانه روز اول را هم زیر ماسک اکسیژن بودم. با این احوالات جمیل را دیدم. با ضعف بدنی شدید بعد از بیماری! از آن طرف خود جمیل شخصیت خاصی داشت و سختی‌های روزگاری که از سر گذرانده بود او را دچار وضعی کرده بود که با یک جرقه منفجر می‌شد. خواهرش درگیر شیمی درمانی و مبارزه باسرطان بود، به لحاظ کاری دچار چالش‌های جدی بود و هر روزی که جلوی رویش می‌نشستم با آدم خسته و عصبی روبرو بودم که لااقل هجده ساعت از زمان بیداری‌اش می‌گذشت.کسانی که تجربه چنین گفت و گوهایی را دارند می‌دانند که راضی کردن راوی به تداوم حدود سی جلسه‌ای مصاحبه خیلی سخت است. جمیل ظاهرا فارسی می‌دانست اما زبان دانی ناقص او مشکلات بسیاری در مسیر مصاحبه ایجاد می‌کرد. من به عنوان مصاحبه گر نیازمند کلمات روشن و دقیق بودم اما بسیاری از کلمات او در معنایی اشتباه از معنای لغوی به کار گرفته می‌شد و بعضی اوقات دقایق طولانی از وقت ما صرف گویا سازی جملات می‌شد. همچنین قطعی طولانی برق و گرانی سوخت باعث می‌شد تا گرمای شدید تابستان و سرمای گزنده زمستان و نبود سیستم گرمایش و سرمایش مناسب معضلات جدی برای گفت و گو ایجاد کند. اینقدر این مشکلات چشم گیر بودند که مشکلاتی چون حملات چندباره جنگنده‌های رژیم صهیونیستی به دمشق و قطع شدن گفت و گوها را جزو سوانح کمرنگ این گفت و گو به حساب می‌آورم. ادامه دارد... 🆔 @khatemoqadam_ir