✍️
#یادداشت
📘
#دختران_قبیله_جنگ
#بخش_سوم
در بحث شخصیتپردازی یکی از نکات قوت رمان نشان دادن نمایی نزدیک از برخی شخصیتهای ضد قهرمان یعنی جبههی مسلحین است. نویسنده به کمک صحنههای دیالوگمحور، خلق موقعیتهای پیچیده و همچنین بیان درونیات، خواننده را با طرز فکر و دیدگاههای تکفیری شخصیتی به نام «مولوی حسامالدین» آشنا میکند.
میتوان به چالش کشیدن مسئلهی عشق در بستر جنگ را یکی از درونمایههای این رمان برشمرد. خواننده در این رمان دو رابطهی عاشقانه را از نظر میگذراند. در هر دو رابطه به علت به وجود آمدن اختلافات عقیدتی و شرایط جنگی، شخصیتها مجبور به انتخاب میان عشق و عقیدهی خود میشوند. درست در زمانی که شاهد قربانی شدن عشق به خاطر تعصبورزی هستیم، با شخصیت جدیدی روبهرو میشویم که حتی در شرایط مرگ و زندگی و تفاوت مذهب و نگرش، حاضر به رها کردن معشوق و محبوب خود نمیشود و در صدد نجات دادن او از حملهی انتقامجویانهی مسلحین برمیآید. این نظرگاهِ واقعبینانهی نویسنده به مقولهی عشق و عشقورزی و پرداختن به هر دو جنبهی آن یعنی ترجیح عشق بر هر چیز و بالعکس، به باورمند شدن اثر کمک بسیاری کرده است. با وجود این، حضور یک صحنهی مبهم و رازآلود در بخشهای پایانی، به رمان بسیار عمق بخشیده است و به این امر اشاره دارد که مبحث عشق در زوایای پیچیدهی روح انسانی همواره پدیدهای غیرقابل پیشبینی و غیرقابل چشمپوشی است؛ در صحنهای که شخصیت «حمزه»، پس از این که از «سوسن»؛ محبوبهی خود دست میکشد و جانکاهترین بلا و شکنجه را بر روح او وارد میکند، بارها بر بالین او که حالا زنی روانپریش است، حاضر میشود اما نویسنده به همین تصویرسازی بسنده میکند و آنچه را که میان آن دو میگذرد به نمایش نمیگذارد؛ گویی که ادامهی داستان رازناک عشق و آدمی را به تمایل خواننده میسپارد که آیا سرانجام، انسان میتواند از عشق خود دست بکشد یا نمیتواند؟
- زهرا سادات ثابتی
🛒 برای تهیه کتاب «دختران قبیله جنگ»، در دایرکت پیام دهید.
@KhateMoqadam_admin