✍️ 📘 «سوسن نگران روی صندلی اتوبوس قراضه نشسته است و دائم سعی می‌کند خودش را سرگرم کاری نشان بدهد» افتتاحیه و شروع رمان با این جمله و توصیف‌های بعدش، شروع چندان پرکشش و جذابی نیست. به نظر اگرنویسنده شروع را با تذکرهای سوسن به پسرش شروع می‌کرد، هوک داستانی بیشتر در ذهن مخاطب جاگیر می‌شد. چرا که هم مسئله برای مخاطب روشن می‌شد ، هم نگرانی سوسن با تاکید در گفتار برایمان نشان داده می‌شد. پایان فصل برخلاف شروعش با اتفاقی که رقم خورد، شک بزرگی برای مخاطب همراه داشت. این سوال در ذهن مخاطب شکل گرفت که آیا نویسنده پایان رمان را در ابتدا آورده؟ فصل دوم سوال ایجاد شده در ذهن را تایید می‌کند؛ اما با ورود به فصل سوم تمام بافته‌های ذهنی مخاطب به هم می‌ریزد. رمان ساختاری غیر خطی دارد. یکی از امتیازاتی که باعث جذابیت روایت شده؛ چرخش دوربین بین شخصیت‌ها است. نویسنده قصد داشته حوادثی که در یک دوره‌ی زمانی اتفاق افتاده را برجسته کند. زمان تقویمی اتفاقات در رمان برمی‌گردد به سال‌های 2012 تا 2013 . نویسنده به خوبی توانسته خرده روایت‌ها را با چاشنی تعلیق، همراه کند. یکی دیگر از حسن‌های رمان، تحلیل بعد روانشناختی شخصیت‌هاست؛ که نویسنده موفق عمل کرده. به راحتی می‌توان با شخصیت‌ها همراه شد و هم‌ذات‌پنداری کرد. برای سوسن دل‌سوزاند و نگران رئوف شد. نویسنده رمانش را خوب مهندسی کرده. روابط علت و معلولی میان وقایع و اتفاقات، چفت و بست محکمی دارد. یکی دیگر از امتیازات خوب کتاب، نثر روان و ساده‌اش است. رمان ریتم و تیمپو خوبی دارد. ادامه دارد... - لیلا بهرامی 🛒 برای تهیه کتاب «دختران قبیله جنگ»، در دایرکت پیام دهید. @KhateMoqadam_admin