✍️
#یادداشت
📘
#دختران_قبیله_جنگ
#بخش_چهارم
«ای خدای قهار و قاسم، تو شاهدی که من و همرزمانم هیچ کینه و کدروتی از این بچه و خانوادهاش نداریم و این کار را فقط و فقط برای رضای تو میکنیم. من دست انتقام تو هستم .به نام تو وبرای عبرت همهی مردم سوریه، این موجود گمراه را ذبح میکنم. خدایا خودت از ما بپذیر.»
دیالوگها و گفتگوها در طول رمان، پیشبرنده بودند. گفتوگوها در بیشتر قسمتها لحن خوبی داشت و میشد با حس و حال شخصیتها همراه شد. تصویرسازیها خوب یود. « امسومر دستان خیسش را با دامن لباس بلندی که به تن دارد، خشک میکند و با پشت دست، عرق از پیشانیاش میگیرد. » تصویر+ توصیف+ تصویر.
پایان رمان، درست لحظهای که مخاطب میخواهد نفس آسودهای بکشد؛ به یکباره با صحنهی پایانی غافلگیر میشود. پایان برخلاف شروع رمان، بسیار عالی و تاثیرگذار بود. نویسنده از عنصر تعلیق به خوبی استفاده کرده. کشش خوب کتاب، باعث شده مخاطب احساس خستگی نکند. سعی و تلاش نویسنده برای برجستهسازی اقلیم و جغرافیا در طول رمان؛ ستودنیاست. چرا که مخاطب در طول رمان خودش را به خوبی در بافت سوریه میبیند. آقای افهمی تلاش کرده، مخاطب را به خوبی با ماجراها و اتفاقات همراه کند. شخصیتهایی خلق کرده آشنا. سعی کرده ادبیات مقاومت را اینبار در جغرافیای دیگری به مخاطب نشان دهد. ادبیات مقاومت تنها اختصاص به ایران و جنگ تحمیلی و سوریه و لبنان و ... ندارد. جنگ هر جای کره خاکی که باشد، جنگ است. پیامدهای جنگ و آسیبهایش میتواند دستمایه نوشتن باشد. نویسنده در این رمان رسالتش را به خوبی انجام داده.
- لیلا بهرامی
🛒 برای تهیه کتاب «دختران قبیله جنگ»، در دایرکت پیام دهید.
@KhateMoqadam_admin