✍️ 📘 قصه‌های خوب فرزند جزئیات‌اند؛ حاصل توصیف دقیق چیزهای ظاهراً بی‌اهمیت و پرداختن به اتفاقات ساده و روزمرگی‌های معمولی. بدون گفتن از جزئیات، «چگونگی» را نمی‌شود توضیح داد و بدون گفتن از چگونگی اتفاق‌های مهم، قصه قوام پیدا نمی‌کند. پس هر نویسنده‌ای که دستش از جزئیات پر باشد، می‌تواند خوب قصه بنویسد و مثلاً می‌تواند کاری کند که شاهکاری یک مرد بزرگ در اخراج اشغالگران از جنوب لبنان، عمیقاً باورپذیر و عمیقاً باشکوه و پیش چشم مخاطب زنده شود. لحن، قصه باید روح داشته باشد و روح قصه، لحن روایت است. اینکه نویسنده بتواند چندین صدای متفاوت و جذاب لحن غیرمشابه را وسط قصه‌اش جان بدهد و باورپذیر کند، یعنی کارش را خوب بلد است، یعنی جَربزه‌مند است. یعنی می‌شود انتظار داشت برای یک قهرمان بزرگ یک اثر ادبی درخور خلق کند، بی‌آنکه احساس کنی کتاب‌سازی کرده یا سوره را هدر داده است. "او" تمرینِ جزئیات دقیقی‌ست که نویسنده در روی کاغذ آوردن‌شان خسته به خرج نداده؛ و لحن درستی که در هر فصل، رنگ راوی تازه‌ای را به خود می‌گیرد، بانمکوشانه و زنده‌انه پیش می‌رود و قصه را با هوشمندی، معماری می‌کند. میثم امیری برای روایت زندگی شهید عماد مغنیه، کار بزرگی کرده و اثری خلق کرده که نه شتاب‌زده است، نه شِکِل‌وار، نه مَدیّ؛ اثری شبیه به هنر و برخوردار از مایه‌ای ادبی قدرتمند. او شخصیت مغنیه، قهرمان را در متن مخاطب جان می‌دهد؛ قدرتمند و شِیوا و زنده، از دلِ رَجزش بیرون. - محمد صالح سلطانی، نویسنده 🛒 برای تهیه کتاب‌ «او»، در دایرکت پیام دهید. @KhateMoqadam_admin