جز در ره حق باز نکردیم زبان را
تعظیم نبردیم جهان گذران را
.
از دست سیاهی برهان در شب تشویش
یا صاحب شمشیر زمین را و زمان را
.
نفرین به جهانی که سرانش همه منگند
اُف باد به دنیا که فرو بسته زبان را
.
با سلسلهی سنگدلان، کاخنشینان
با خشم بگویید ببندند دهان را!
.
وقتی خبری نیست ز انسان چه بگویم
«مر گاو و خر و استر و دیگر حَیَوان را»
.
حال دل ما مثل خزان نیست؛ خزان است
خیزید و خز آرید که امروز خزان را...
.
میترسم از این جیفه پرستان که خطاشان
همسفرهی کفتار کند شیر ژیان را
.
سفیانی عصرند کنون طالب و داعش
خواهند بسوزند زمین را و زمان را
.
بویی به من آر از حرم حضرت زینب
تا هدیه کنم در قدم او سر و جان را
.
باشد به اشارات «شهید همدانی»
راهی بنمایند منِ هیچمَدان را...
.
شعر از
.
«ما را مدافعان حرم آفریدهاند»
مجموعه شعر
انتشارات خط مقدم
گردآوری: مجید سعدآبادی، کاظم رستمی
@Khatemoqadam_ir