💠ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا💠 سن شهادت: ١٩ سال اهل شهرستان دماوند 2⃣1⃣ خبر از غيب 🍃جمال محمدشاهی در جنگ شهید شده بود. مدتی ازش خبری نداشتیم. مادر جمال از همه بیشتر بی تابی می کرد. تا اینکه یه روز یکی از دوستان جمال خبر آورد جمال زخمی شده و زنده هست. رفتم مسجد احمد مشغول نوشتن پلاکارد شهید بود. گفتم: «احمد ننویس، جمال زنده هست.» احمد اصلا خوشحال نشد. احمد مشغول نوشتن ادامه پلاکارد شد. گفتم: «ننویس، جمال زنده هست.» سرش را بلند کرد و گفت: «من جمال شما را دیدم. توی بهشت بود. همان دو ماه پیش موقع عملیات شهید شده!» احمد از همه بچه ها خواست در مراسم شرکت کنند. بعدها گفت: «مولای ما امام زمان (عج) در مراسم ختم جمال حضور داشته هست. به همین خاطر خواستم همه بچه ها شرکت کنند.» 🍃یه نفر پسرش رفته بود جبهه، خیلی ها گفتند پسرت در جریان عملیات شهید شده است. حتی یه عده گفتن پیکر این شهید را دیده اند. یه بار در حضور احمد صحبت از پسرش شد. احمد با صراحت گفت پسرش شهید نشده و الان در زندان های عراق اسیر است! روزی می رسد که پسرش برمی گردد. پدرش حرف احمد را قبول داشت. بالاخره صدق حرف احمد در سال 1369 مشخص شد و آزاده سرافراز ابوالفضل میرزایی به وطن بازگشت. 🍃یه بار به احمد آقا گفتم: «شما این مطالب را از کجا می دانید.» احمد آقا گفت: «تا می توانی گناه نکن، مراقب اعمالت باش. آن وقت خواهی دید که همه ی زمان و مکان در خدمت تو خواهند بود.» حتی احمد گفت: «خدا به من عمر افراد را نشان داده! خدا به من فیوضاتی که به افراد می شود را نشان داده!» 🍃بعد ادامه داد: «بچه ها، حداقل سعی کنید سه روز از گناه پاک باشید. اگر سه روز مراقبه و محاسبه ی اعمال را انجام دهید حتما به شما عنایاتی می شود.» بچه ها از احمد آقا سوال کردند: «چی کار کنیم تا ما هم حسابی به خدا نزدیک شویم.» احمد آقا گفت: «چهل روز گناه نکنیم. مطمئن باشید گوش و چشم شما باز خواهد شد.» حتی یه دفعه به من گفت: «به این رفقای مسجد بگو دروغ نگویند. وقتی کلام دروغ از دهان کسی خارج می شود به قدری بوی گند در فضا منتشر می شود که اصلا تحمل آن را ندارم!» 📚 کتاب عارفانه، صفحه ٧٥ الى ٨٢ کانال سنگر شهدا 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 @khatere_shohada