❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ ✫⇠قسمت :6⃣ ✍ به روایت همسر شهید 🌻چند سالی بود توی ستاد بازسازی عتبات ثبت‌نام کرده بود. ماه رمضان سال93 بود که اسمش درآمد. بعد از ماه مبارک، یک ماه رفت عتبات. کارش توی بیمارستان امام سجاد نزدیک علقمه بود. اسمش این بود که به عنوان یک نیروی تاسیساتی رفته عراق ولی تا کارش تمام می‌شد، می‌رفت پیش نیروهای حشدالشعبی. زبان عربی‌اش خوب بود و می‌توانست با آن‌ها ارتباط برقرار کند. این اواخر که همراهشان نگهبانی هم می‌داد. 🌻سوم مهر برگشت. برگشتن مرتضی برایم مثل این بود که دو دستی دنیا را بگذارند جلویم. فقط خدا و مرتضی می‌دانستند چقدر غصه دوری‌اش برایم سنگین است.یک ماه نشده بود که آمده بود، گفت: «مریم، اون مهندسی که تو کربلا براش کار می‌کردم از کارم راضی بوده، گفته دوباره بیا!» از صبح که این حرف را زد، تا بعد از ظهر یکسره گریه کردم. از فکر دوری دوبارۀ مرتضی اشکم بند نمی‌آمد. دوست نداشتم از او دور باشم. به هر دری زدم راضی‌اش کنم نرود، نشد. گفت می‌رود کربلا، 🌻اما بیست و چند روز از او خبری نداشتیم. روزها به کندی و سختی می‌گذشت. انتظار و بی‌خبری از حال و روز مرتضی مرا به مرز جنون رسانده بود. قرار بود برود کربلا، سر از سوریه درآورد. با یک پاسپورت افغانستانی همراه با بچه‌های فاطمیون، بی‌خبر و پنهانی رفته بود سوریه. آن سه هفته هم که از او بی‌خبر بودیم برای آموزش رفته بود پادگان. 🌻تازه فهمیدم چرا بعد از شهادت حسن قاسمی ‌دانا آن‌قدر توی خودش بود. نگو داشت برنامه رفتنش را جفت‌وجور می‌کرد.رفتنش بار اول 109 روز طول کشید. 🌻من هم که حسابی از دستش کفری بودم، تا مدت‌ها تلفن‌هایش را جواب نمی‌دادم، یا به بچه‌ها می‌گفتم: «باباس. شما جواب بدید.» صدایش را که می‌شنیدم دلم برایش پر می‌زد ولی جلوی خودم را می‌گرفتم تا با او صحبت نکنم. شب تولدم که زنگ زد، دیگر نتوانستم مقاومت کنم. دلم برای صدایش تنگ شده بود.هر بار که زنگ می‌زد می‌گفتم: «کی میای؟» هر دفعه می‌گفت: «میام خانوم، عجله نکن. این‌جا عملیاته.» برگشتنش چندبار به تعویق افتاد. 🌻مدام با هم در تماس بودیم ولی کافی بود فقط برای چند دقیقه تماسش با ما قطع شود، حجم انبوهی از افکار مشوش به ذهنم فشار می‌آورد. به خودم می‌گفتم: «نکنه ترکش بخوره! نکنه مجروح بشه!» آن‌قدر با خودم می‌جنگیدم تا دوباره تماس می‌گرفت و آرامم می‌کرد. ادامه دارد...✒️ منبع: کانال سنگر شهدا 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 @khatere_shohada