۱- موضعگیری؛
۲- هدف؛
۳- روش؛
۴- بینش قوی؛
۵- قدرت روحی؛
۶- طرح و برنامه؛
۷- عمل؛
۸- عزت و تسلط؛
۹- مهربانی و رفاقت؛
۱۰- امیدواری؛
۱۱- عبودیت؛
۱۲-همراهی خدا با اهل حق؛
۱- حضرت رسول بهترین امکانات، شرایط و موقعیتها را نداشتند، بلکه با موضعگیری مناسب و برخورد خوب نسبت به هر موقعیت، توانستند که موفق بشوند.
۲.هدف انبیاء، این نبود که انسانها خوب بشوند، بلکه هدف آنها این بود که زمینه خوب شدن انسانها را فراهم نمایند تا هر کسی خواست خوب بشود، خوب بشود.
لِيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَنْ بَيِّنَةٍ وَيَحْيَىٰ مَنْ حَيَّ عَنْ بَيِّنَةٍ ۗ (انفال-۴۲)
إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا (انسان-۳)
وَ هَدَيْناهُ النَّجْدَيْنِ (بلد-۱۰)
لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ (حدید-۲۵)
هدف انبیا قیام مردم برای قسط بود.
وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ (اعراف-۱۵۷)
هدف انبیا این بود که بارهای سنگین و زنجیرهای ما را باز کنند و ما را آزاد کنند.
۳.روش پیامبر برای هدایت و تربیت، غلتاندن، به دوش کشیدن، به کول گرفتن و بغل کردن و یا داغ کردن نبود، روش ایشان اینگونه بود که با بینات(چیزهای روشن و روشنگر) مسائل را برای مردم تبیین میکردند تا خود مردم با بینشی که بدست می آوردند حرکت کنند.
۱. او در خلق آمادگى ايجاد كرد -سه سال سكوت-
۲- و به سازندگى افراد پرداخت و استعدادها را در نظر گرفت.
۳- استعدادها را جمعآورى كرد و به حبشه و مدينه فرستاد و اين هر دو را پايگاه قرار داد و تا در مدينه مستقر نشد جعفر از حبشه نيامد -جعفر در روز فتح خيبر به مدينه رسيد-
۴- و سپس اين افراد را كه از بنيان ساخته شده بودند با يك رشته به هم پيچيد و به حزب و به بنيان مرصوص تبديل كرد و اين رشته، ناسيوناليزم، دردها، فقرها و دشمن مشترك نبود.
۵- آن گاه به مبارزه پرداخت؛ با كفار، با اهل كتاب، با منافقين.
محمد، خود به تهيهى نفرات و نيرو پرداخت و به اين خاطر سيزده سال رنج كشيد و توحيد را در دلها خانه داد و حق را در سينهها بزرگ كرد و به انسان عظمت داد، شناخت داد تا خودش را به كم نفروشد و به كم قانع نشود. او فكرها را به جريان انداخت و به شناختها رساند و به عشقها بست و با عقيدهها همراه كرد و اين عشق و اين عقيده زيربناى تكاليف سنگين و بارهاى عظيم وجهادهاى پياپى و هادفى بود كه در جامعه اسلامى، در مدينة الرسول رخ داد.
پیامبر با دادن بینش، سعی در هدایت مردم داشتن، یعنی نور میپاشیدند و در مقابلِ روشِ اهلِ باطل که مردم را در ظلمت نگه میداشتند و از درون پوک میکردند و آنها را پراکنده میساختند، میایستادند و با بیان عظمت انسان، عظمت هستی، عظمت الله، و یادآوری نقشِ انسان و راهِ بلند او، بر آن بودند که مردم را از تاریکی بیرون بیاورند و خود را بیابند و با یکدیگر جمع شوند و در مقابل باطل بایستند.
۴- یکی از لازمههای هدایت و تربیت افراد، این است که فردِ هادی و مربی، خودش دارای یک بینش فکری عمیق، گسترده، پُر بار و پویا باشد.
با اطلاحِ بینش(دستیابی به بینش فکری صحیح)، قطعاً اعمال پایدار خواهند بود؛ چون در زمینِ حاصلخیز است که بذرها ریشه میگیرند و رشد میکنند و ثمر خواهند داد.
بنابراین این پیامبر گرامی اسلام بودند که بینشی عمیق، گسترده، پویا و پُر بار داشتند و با تکیه بر این بینش صحیح توانستند که حرکت کنند و انسانهای دیگر را به بینش صحیح برسانند و آنها را از جهل و غفلت برهانند.
۵. حضرت رسول دارای ظرفیت و قدرت روحی بالایی بودند؛
وَ رَفَعْنا لَكَ ذِكْرَكَ (انشراح-۴)
ایشان دارای توسعه وجودی بودن و به همین خاطر میتوانستند در طول روز با مردم برخورد داشته باشند و آنها را هدایت کنند و در مقابل سختیها کم نیاورند و استقامت کنند. لازمه تربیت درست نیرو، داشتن ظرفیت روحی است. (در کتاب حرکت، استاد صفایی، ۱۳ مورد از عوامل مؤثر در کسب قدرت روحی را تبیین میکنند.)
۶. همراهِ داشتن بینش صحیح و قدرت روحی مناسب، لازم است که با طرح و برنامه پیش برویم، با داشتن طرح و برنامه، حتی شیطان هم در طرح ما خواهد بود و باعث پیشرفتِ برنامه ما خواهدشد و اگر طرح و برنامه نداشته باشیم، کارهای خوب ما به نفع باطل خواهد بود. و چون رسول طرح و برنامه داشتن، دشمنان و حتی شیطان هم در این طرح و برنامه برای رسول نقش ایفا میکردند.
۷.عمل در گذشته و حال؛
پیامبر قبل از بعثت با رفتار خودشان توانسته بودن که خودشان را در زبانها، چشمها و دلهای مردم جای دهند و اعتماد آنها را جلب کنند و به محمد امین شناخته شوند. بعد از بعثت نیز، سیره ایشان نشان میدهد که نه تنها در سخن، بلکه در عمل هم به آنچه که اعتقاد داشتند و به زبان میآورند، جامهی عمل می پوشاندند و مردمی