✅در این دنیای مرتبط و مترابط، هر ابتلایی که دیگران پیدا کنند تو را هم گرفتار می کند
❇️استاد علی صفایی حایری
اگر يكى از دعاهاى ما اين باشد كه: «اللَّهُمَّ اجْعَلْ لِى مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا» ، اگر خواستيم كه همراه رسول باشيم و او را ترك نكنيم و كنارش نگذاريم؛ همان طور كه عدّه اى اين كار را كردند: «إذا رَأَوْا تِجارَةً أَوْلَهْواً انْفَضُّوا الَيْها وَ تَرَكُوكَ قائِماً» ، اگر به اين معنا رسيديم و خواستيم كه رسول را رها نكنيم، بايد در رسالت رسول، شريك باشيم و سهم ما در رسالت او، چيزى بالاتر از رفاه و امن و رهايى است، كه مسئوليت است. اطمينان است و كوثر؛ يعنى بهره بردارى زياد، حتى در امكانات بد.
👈اينجاست كه خير مطرح مى شود، نه رفاه. طمأنينه مطرح مى شود، نه وابستگى به شرايطى كه متحول و متغيرند. مسئوليت مى آيد، نه رهايى.
مسئوليت مى آيد نسبت به همه چيز، حتى از زمين و گاوت و ... چون تو با اينها مرتبط هستى.
👈اينجاست كه تويى كه مى خواهى تبليغ بروى، تويى كه مى خواهى براى ابلاغ بروى، مى فهمى كه براى هر حوزه اى حرفى دارى. براى انسان آمريكايىِ معاصر، براى انسان اروپايىِ معاصر، براى انسان شرقى و غربى، حرف دارى؛ حرفى بالاتر از آرمانهاى او و مى توانى به او ابلاغ كنى.
كسانى كه تو را به رؤيايى بودن، به ايده آليسم بودن متهم مى كنند، همانها خود، متهم به اين هستند كه واقعيتها را نفهميده اند.
👈آنها رهايى را در دنيايى مطرح مى كنند كه علم، قانونمندى اش را باور كرده است. امن را به انسانى تحميل مى كنند، كه به تاريخ مندى و زمان مندى و آگاهى از زمان وقوف دارد. به دروغ، وعده رفاه را به انسانى مى دهند كه مستمراً تحول نعمتها را مى بيند.
👈مسأله اين است كه تو در شرايطى هستى كه نمى توانى بگويى مى خواهم كشور خود را مرفَّه كنم. نمى شود آمريكايى ها بهترين زندگى را داشته باشند و بقيه بميرند و بسوزند و به هر چيزى كه مى خواهند مبتلا شوند؛ چرا كه در اين دنياى مرتبط و مترابط، هر ابتلايى كه ديگران پيدا
كنند، به تو هم بر مى گردد و تو را هم گرفتار مى كند.
ممكن است به يكى از اين آدمها چيزى اضافه كنى، ولى همين كه از آن آفريقايى چيزى كم شد، كمبود او در زندگى دورترين آدمها در آمريكا اثر خواهد گذاشت، كه دنيا، دنياى روابط است.
وقتى مى گويند آثار عمل وضعى است و اگر كسى زنايى كند با دخترش زنا مى كنند، اگر كسى لواط كند با پسرش لواط مى كنند، شايد خيال كنيم كه اين ظلم خداست، در حالى كه اين، طبيعى ترين معنايى است كه مطرح مى شود. اين اثرِ وضعىِ عمل است و اصلًا بحث عدالت و ظلم مطرح نيست.
✅وقتى تو وبا را به وجود آوردى، حتى اگر به محيط دورترى بروى، آن محيط را نيز آلوده مى كنى؛ چون با تو مرتبط است. وقتى تو فساد و زنا را در آن عدّه به جريان انداختى و آنها را مبتلا كردى، ابتلاء آنها به بچه هاى تو هم سرايت مى كند. اين عين قانونمندى است و خلاف عدالت نيست.
وعده رفاه؛ آن هم براى يك عدّه، بيش از يك دروغ نيست و واقعيت ندارد. تويى كه مى خواهى در جايى جنگ افروزى كنى، همان جنگ، دامان خودت را هم خواهد گرفت. همان غصّه، همان داغ، دل تو را هم خواهد سوزاند.
دنيا، دنيايى نيست كه بتوان گندش را يك جا پنهان كرد، مگر آن كه او غفّار باشد. ستّار باشد. جبّار باشد؛ مگر آن كه او جبران كند، كه: «وَادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً» و الّا افسادى كه بعد از اصلاح مى آيد، دامنگير همه كسانى خواهد شد كه خواسته و ناخواسته متوقف مانده بودند؛ «لا تُفْسِدُوا فِى الْارْضِ بَعْدَ اصْلاحِها». اگر اين فساد بيايد همه را گرفتار مى كند.
📚اخبات ص25 _ 28