بررسی و نقد روششناسی فهم قرآن در آثار صفائی حائری
پایان نامه دکترا، مجید حیدری نیک، دانشگاه معارف
چکیده:
یکی از اضلاع مهم معرفتی علوم، مبحث روششناسی است. روششناسی صحیح میتواند پژوهشگران را به کشف حقایق علوم نزدیک کند این مهم در همه دانشها ضروری است، اما در علوم معرفتی که متضمن هدایتبخشی در چگونگی حیات انسان است، نظیر علم تفسیر ضروریتر مینماید. ازهمینرو معرفی و نقد آثار علمی در ارزشیابی و تبیین واقعیتها و برطرف کردن کاستیها در حوزه پژوهش نقش بسزائی دارد. یکی از شخصیتهای تأثیرگذار در حوزههای علمیه و دانشگاههای کشور و در دوره معاصر که شایسته است آثار قرآنی ایشان مورد مداقه و بحث و بررسی قرار گیرد، استاد علی صفائی حائری است. مهمترین هدف این رساله بررسی و تحلیل، ارزیابی و سنجش مبانی و روشهای تفسیری ایشان جهت راهیابی به شیوه صحیح تفسیر قرآن و الگوسازی برای پژوهشگران قرآنی بوده است؛ همچنین اثبات استقامت و برتری دیدگاههای اصیل تفسیری در برابر نظراتی که امروزه در میان برخی دگراندیشان در مجامع علمی مطرح می باشد. سؤال اصلی این رساله چیستی و چگونگی مبانی و روشهای برداشت از قرآن از دیدگاه نویسنده مورد نظر بود. اینکه ایشان با چه هدف و رویکردی به این کتاب الهی نگریسته، قضاوتهای کلی و پیشینی و روش برداشت وی از قرآن چه بود و چه وجه تمایزی با دیگر مفسران داشت، مورد بررسی قرار گرفت. این نوشتار در قسمت مبانی چهار محور مهم را مورد بررسی قرار دارد: نخست بهدست آوردن نظریههای اولیه در مورد شناختهایی که یک مفسر باید دارا باشد؛ دوم پیشفرضهای مرتبط با هویت قرآن؛ سوم شناخت باورها و دیدگاه های مرتبط با چگونگی فهم قرآن و چهارم بررسی منابع تفسیری. در قسمت روشهای برداشت از قرآن دو حوزه مورد بررسی قرار گرفت: یکی شناخت شیوههای دستیابی به مهارتهای لازم برای فهم معنا و مدلول مفردات و گزارههای متنی و دوم آگاهی از معارتهای لازم در جهت فهم مقاصد و هدایت کلی قرآن کریم. درنهایت در بخش آخر به ارزیابی و نقد فرآورده تفسیری ایشان در حوزه مبانی و روشها و برداشتهای تفسیری پرداخته شد. در پژوهش حاضر سعی شده است تا ضمن استخراج، تبیین و تحلیل و ارائه نظاممند روششناسی فهم قرآن در تفسیر استاد صفائی حائری، دفاعی مستدل و منطقی از آن صورت بگیرد. بدیهی است این امر خطیر راه را برای نگاه تطبیقی و انتقادی به آرای ایشان هموارتر میسازد. یکی از نتایج مهم این رساله، الگوسازی تعامل بین مخاطب قرآنی و استاد مفسر در ساحت تلاوت آیات، ارجاع متشابهات به محکمات و زمینهسازی تدبر در آیات قرآن است. از دیگر نتایج این رساله نمایانسازی منسجم و نظاممند مزیتهای تفسیرنویسی نویسنده مورد بحث، ازجمله استفاده از روش تقسیر قرآن به قرآن، توجه به دو جنبه عقلانیت و احساس، نوآوری و نثر ادبی جذاب، اقناع مخاطب، دقت در طرح سؤال، تنظیم سؤال و تحلیل سؤال پیرامون آیات قرآنی، امعان نظر به نیازهای مخاطب و مخاطبشناسی، جوابگوئی به شبهات روز، عصری بودن برداشتها و تطبیق بر انسان معاصر، توجه ویژه به رویکرد هدایتی قرآن، تمرکز و ابتناء بر کتاب و سنت و حاکمیت روح روایات در تبیین و تنظیم تفسیر نویسی مؤلف مورد نظر میباشد.