یاد مردی از تبار محسنین
مردی که سختی ها را بر راحتی ها و خوبی ها را بر خوشی ها و دورها را بر نزدیک ها، ترجیح داد و برگزید. انتخابی که براحتی بهره هر کسی نمی شود و هر کسی توفیق آن را پیدا نمی کند.
کسی که توانست مصداق ِ كُونُوا لَنَا زَيْناً وَ لَا تَكُونُوا عَلَيْنَا شَيْنا، شود و دل اهل بیت را شاد گرداند. سالها در بین برادران اهل سنت به عنوان امام جمعه چنان زیست که اهالی بندر خمیر در بدرقه اش غصه دار شدند و گریستند و اهل سنت میناب مورد استقبالش قراردادند و اینگونه بودن آنگونه بود که وقتی از برادر بزرگوارش عبد صالح و شیعه علی در عصر حاضر پرسیدم بهترین برخورد با اهل سنت چیست، فرمودند: «محبت کردن به آنها و با محبت برخورد کردن».
اهل تسامح و تساهل بودن در برخورد و سفت و سخت بودن در اعتقاد درسی بود که از پدر و برادر آموخته بود.
به راستی و درستی زندگی و مرگش به ویژه در بین اهل سنت تأویل کلام نورانی علی بود که فرمود: «خَالِطُوا النَّاسَ مُخَالَطَةً إِنْ مِتُّمْ مَعَهَا بَكَوْا عَلَيْكُمْ وَ إِنْ عِشْتُمْ حَنُّوا إِلَيْكُم»،
زندگی پر تلاطم ایشان در دریای مواج و ناآرام دنیا باعث گشت تا دعای «احْمِلْنَا فِي سُفُنِ نَجَاتِك»، پدر و برادر و خویش مستجاب گردد و در پی رهایی از دنیا بر کشتی نجات اهل بیت سوار گردد و در ساحل امن آخرت مأوی گزیند و آرام بگیرد.
روحش شاد و همیشه در کنار پدر و برادر، مهمان خوان علی باد و و خدای رحمان فقدانش را در این دنیای فانی برای مادر دل سوخته و همسر همراه و فرزندان در راه، و برادران و خواهران دلتنگش به صبر جمیل و اجر جزیل و وسعت در وجود، جبران نماید که او جبّار و بسیار جبران کننده ست وَ عِنْدَه مِمَّا فَاتَ خَلَف. که هر چه را از انسان فوت شود برایش جبران می کند و خلف و جانشینی می گذارد و چه خلفی بهتر از رنگ باختن دنیای پر زرق و برق و مهیای ملحق شدن و بر ادامه راه تصمیم محکم گرفتن.