یادداشت علیرضا رحمانی با عنوان « هنر درس نگرفتن از تجربه! » پیرامون گفتگوی کلافِ کور! : صرف نظر از موافقت یا مخالفت با سیاست‌های جمهوری اسلامی در عرصه حجاب موضوع عدم شناخت میدانی سیاستگذار از عرصه اجتماعی موضوعی است که نمی‌توان آن را انکار کرد. شناخت سیاستگذار از میدان اجتماعی معمولاً سوگیرانه، مبتنی بر نگاه‌های ایدئولوژیک و در بهترین حالت ناقص و گمراه کننده است. هرچند پیمایش‌ها و پژوهش‌های نظام‌مندی که مستقیماً در ارتباط با موضوع حجاب صورت گرفته باشند وضعیت چندان مناسبی ندارند اما نمی‌توان مدعی شد که هیچ نوع داده قابل اتکایی در این زمینه در اختیار سیاستگذار نیست. بیشتر به نظر می‌رسد سیاستگذران متاثر از نگاه ایدئولوژیک خود تمایلی به در نظر گرفتن این سنخ داده‌ها ندارند. توجه به ابعاد اجتماعی حجاب به معنای انکار بُعد سیاسی و امنیتی آن نیست، اما غفلت و نادیده انگاری ابعاد اجتماعی این مسئله آفتی است که از ابتدای انقلاب اسلامی تا کنون وجود داشته است و خود منجر به شکل گیری دامنه‌های امنیتی و سیاسی برای این موضوع شده است. به نظر می‌رسد بدنه سیاستگذار از اشتباهات پیشین خود درس نگرفته است و همچنان در مسیری حرکت می‌کند که تا کنون به بحرانی شدن موضوع حجاب در جامعه منتهی شده است. نباید از خاطر برد که در این سیر همواره مصداق "ممنوعِ" دیروز تبدیل به "مطلوبِ" امروز شده است. ثمره این رویکرد جرم‌انگارانه که نادیده گرفتن واقعیت‌های اجتماعی از ویژگی‌های بارز آن است، چیزی است که در نگاه کلان به چشم انفعال و جبر به عقب‌نشینی دیده می‌شود. ماحصل تداوم این رویکرد برخلاف انتظار حامیان آن، نه بهبود وضع حجاب که تشدید دامنه این مسأله خواهد بود. ادعایی که گواه آن تنها نگاه به تجربه پیشین و آزموده شده است. تأکید قوانین حجاب بر التزام به پوشیدن "شال" نه از سر هوشمندی که از سر درماندگی و انفعال است و با تداوم رویکرد فعلی مشخص نیست در آینده‌های نه چندان دور موضع توقف قوانین کجا خواهد بود. علیرضا رحمانی مدیر پژوهش گروه بررسی‌های راهبردی میراث 📎 @khatmedia 📎 www.khatmedia.ir