نمونه متن املا تا اُ استثنا 🌺 خورشید زیبا همه جا را روشن کرده بود که من بیدار شدم. به جوجه ها دانه دادم. خودم لباس پوشیدم و اماده رفتن به دبستان شدم. دو گنجشک روی بام بودندکه تا مرا دیدند, پرواز کردند. وقتی به کلاس رسیدم ,دیدم دوستم با مداد رنگی کبوتری کشیده است که نوکش زرد است و دانه می خورد. به او گفتم:افرین! نوروز نزدیک بود و مادرم شیرینی درست کرده بود. انها خیلی خوش مزه هستندو من پنج شیرینی داشتم که دوتارا به دوستم دادم. او هم به من موز داد و من سپاس گفتم. ا╅━━━┅═❂═┅┅──┄┄ https://eitaa.com/KheshteAvval 🇮🇷🕊⚜ ‌‌╆━━━┅═❂═┅┅──┄┄