✅ محاسبات غلط( قسمت اول) 🔺دکتر سعدالله زارعی 🔺کارشناس ارشد مسائل غرب آسیا 🔹خطای محاسباتی» به معنای ندیدن عنصر یا عناصری است که سبب خطای اساسی در دیدن شی‎ء می‌شود. در واقع، در اینجا شیء دیده نمی‌شود؛ در حالی که بیننده گمان می‌کند آنچه می‌بیند، همان شیئی است که باید دیده شود. در چنین وضعیتی، احکامی که ذهن ـ دستگاه محاسباتی ـ صادر و احیاناً به اقداماتی وادار می‌کند، بدون تردید خطا خواهد بود.  🔹خطای محاسباتی رژیم غاصب در مواجهه با کنش و واکنش نظامی ایران چیست؟  اول اینکه، به‌نظر می‌آید پیش از اقدامات مستقیم و علنی نظامی ایران علیه رژیم غاصب، عناصر زیر از جمله شکل‌دهنده به دستگاه محاسباتی رژیم صهیونیستی بوده است؛ ۱ ـ ایران یک قدرت نظامی منطقه‌ای متوسط در اندازه ترکیه است؛  ۲ ـ ایران در عین اینکه توان ضربه‌زدن دارد، به‌دلیل ضربه‌پذیربودن زیرساخت‌های اقتصادی آن، در اعمال قدرت نظامی علیه دشمنان خود بسیار محتاط است؛  ۳ ـ تئوری ایران برای پیش‌بردن سیاست‌های خود در منطقه، تکیه به هم‌پیمان‌های خود است و از این‌رو پروژه‌های دفاع از منافع خود را واگذار می‌کند و اگر ناگزیر به ورود مستقیم به دفاع از منافع خود شود، این ورود بسیار محدود خواهد بود. 🔹 رژیم غاصب با این دستگاه محاسباتی در مواجهه با ایران به این رویکرد رسیده است؛  ۱ ـ می‌توان به‌صورت محدود با ایران وارد درگیری نظامی شد بدون آنکه این درگیری از کنترل خارج شده و به جنگ گسترده ـ با ایران یا با منطقه ـ منجر شود؛  ۲ـ درگیری محدود با ایران، ابهت نظامی آن را از بین می‌برد و نقطه اتکای جنبش‌ها و دولت‌های انقلابی ـ مقاومتی را از بین می‌برد؛  ۳ ـ با گرفتن نتایج اولیه از درگیری محدود با ایران، می‌توان اتحادی را که به‌دلیل ترس علیه ایران به‌وجود نیامده است، به وجود آورد؛  ۴ـ موفقیت درگیری محدود علیه ایران،  آمریکا را که به‌دلیل آسیب‌پذیر‌بودن نیرو‌ها و پایگاه‌هایش تمایلی به ورود به درگیری نداشته است، به تجدید‌نظر در سیاست نظامی‌اش نسبت به ایران وادار خواهد کرد. 🔹 دستگاه محاسباتی رژیم صهیونیستی از مقدمات غلط، نتیجه غلط ارائه کرده است. در علم منطق می‌گویند نتیجه تابع اخس مقدمتین است.  🔺دستگاه محاسباتی رژیم غاصب، ایران را یک قدرت نظامی متوسط منطقه‌ای ارزیابی کرده است؛ در حالی‌که در سطح بین‌الملل و نه فقط منطقه، ایران برترین قدرت نظامی منطقه و یک قدرت نظامی مطرح بین‌المللی خوانده می‌شود. 🔺دوم اینکه، اگر بحث ضربه‎پذیری زیرساخت‎های اقتصادی باشد، تأسیسات اقتصادی رژیم به دلیل مجتمع بودن در یک محدوده حدود ۶۰۰۰ کیلومتر مربعی ضربه‎پذیرتر‎ از تأسیسات اقتصادی ایران است که در جغرافیای حدود ۱/۶ میلیون کیلومتر مربعی است. از سوی دیگر، ضربه به زیرساخت‎های اقتصادی و تجاری، رژیم صهیونیستی را با مشکل بقا مواجه می‎کند؛ چرا که کل معیشت آن را به خطر می‎اندازد و این در حالی است که ضربه متقابل به بعضی زیرساخت‎های مالی و تجاری، ایران را با خسارت‎های قابل ترمیم مواجه می‎گرداند. نکته دیگر در این میان این است که زیرساخت‎های اقتصادی رژیم به طور کامل الکترونیک و به صورت یک زنجیره به هم پیوسته است که اخلال در یک جزء به اخلال در کل آن منتهی می‎شود؛ در حالی که زیرساخت‎های تکنولوژیک ایران، ترکیبی از تأسیسات مدرن و سنتی است و عمدتاً کارکردی زنجیروار ندارد. موضوع دیگر در این باب این است که تأسیسات مالی و تجاری رژیم، به کشور‌های پیشرفته صنعتی وابسته است و لذا رفع آسیب‎های آن به حمایت کشور‌های مزبور مربوط است و هزینه‎بر و نیز زمان‎بر خواهد بود؛ در حالی که تأسیسات اقتصادی و تجاری ایران خودبنیاد و خوداتکاست و لذا بازسازی آن در زمانی به مراتب کوتاه‎تر و با هزینه بسیار کمتر امکان‎پذیر است؛ بنابراین در صحنه تبادل درگیری، طرفی که ناچار است دست به عصا راه برود، «رژیم صهیونیستی» است. ادامه دارد👇👇