🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹 🌴با معارف قرآن بیشتر آشنا شویم🌴 🌷سوره یوسف آيه 100 🍃🍃 🌴100- وَرَفَعَ أَبَوَیْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَخَرُّوا لَهُ سُجَّدًا وَقَالَ یَا أَبَتِ هَذَا تَأْوِیلُ رُؤْیَایَ مِنْ قَبْلُ قَدْ جَعَلَهَا رَبِّی حَقًّا وَقَدْ أَحْسَنَ بِی إِذْ أَخْرَجَنِی مِنَ السِّجْنِ وَجَاءَ بِکُمْ مِنَ الْبَدْوِ مِنْ بَعْدِ أَنْ نَزَغَ الشَّیْطَانُ بَیْنِی وَبَیْنَ إِخْوَتِی إِنَّ رَبِّی لَطِیفٌ لِمَا یَشَاءُ إِنَّهُ هُوَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ 🌹ترجمه: ⚪️و پدر و مادرش را بر تخت بالا برد ولى همه آنان پیش او افتادند و سجده كردند. و (یوسف) گفت: اى پدر این است تعبیر خواب پیشین من، به یقین، پروردگارم آنرا تحقق بخشید و به راستى كه به من احسان كرد آنگاه كه مرا از زندان آزاد ساخت و شما را پس از آن كه شیطان میان من و برادرانم را بر هم زد از بیابان (كنعان به مصر) آورد. همانا پروردگار من در آن چه بخواهد صاحب لطف است. براستى او داناى حكیم است. 🌹نکته ها: ⚪️«عرش» به تختى مى گویند كه سلطان روى آن مى نشیند. «خَروّا» به زمین افتادن، «بَدْو» به بادیه و صحرا و «نزغ» به ورود در كارى به قصد فساد معنا شده است. 🌹«لطیف» از اسم هاى خداوند متعال است، یعنى قدرت او در لابلاى كارهاى پیچیده نیز نفوذ مى كند. و تناسب آن با این آیه در این است كه در زندگى یوسف علیه السلام گره هاى كورى بود كه فقط قدرت خداوند متعال در آن ها نفوذ كرده و آن ها را باز نمود. ⚪️ یوسف مثل كعبه شد و پدر و مادر و برادران رو به او، به عنوان كرامت او، براى خداوند متعال سجده كردند. «خرّوا له سجداً» و اگر این سجده براى غیر خدا و شرك بود، یعقوب و یوسف كه دو پیامبر خدایند شاهد چنین منكرى نمى شدند. شاید هم این سجده، نشانه ى تواضع بوده، نه پرستش كه در این صورت سجده بر یوسف بوده و اشكالى نداشته است. 🌹پيام ها: ⚪️ 1- در هر مقامى هستید والدین خود را بر خود برتر بدانید. «رفع ابویه» آن كه رنج بیشتر داشته باید عزیزتر باشد. 🌹 2- انبیا هم بر تخت حكومت نشسته اند. «على العرش» ⚪️ 3- احترام به حاكمان برحقّ و تواضع در برابر آنان لازم است. «خرّوا له سجداً» 🌹 4- سجده ى پدر و برادران بر یوسف، خواب او را تعبیر كرد. «رأیتهم لى ساجدین - خرّوا له سجّداً» ⚪️ 5 - خداوند حكیم است. گاهى اجابت دعایى یا تعبیر خوابى را بعد از سالیان طولانى واقع مى گرداند. «هذا تأویل رؤیاى من قبل» 🌹 6- به واقعیّت رساندن طرح ها، كار خداوند متعال است. «قد جعلها ربّى حقّاً» آرى یوسف از پایدارى و صبر خود سخنى نمى گوید و همه را كار خداوند متعال مى داند. ⚪️ 7- خواب اولیاى خدا، حقّ است. «جعلها ربّى حقّاً» 🌹 8 - در برخورد با واسطه ها و ابزار و وسایل، همیشه خداوند متعال را اصل و ناظر بدانیم. با آن كه در زندگى یوسف علیه السلام اسباب و عللى دست به هم دادند كه او به این مقام رسید، ولى باز مى فرماید: «قد احسن بى» ⚪️ 9- در هنگام برخورد با یكدیگر، از تلخى هاى گذشته چیزى نگویید. «احسن بى اذ اخرجنى من السجن» اولین سخن یوسف علیه السلام با پدر شكر خدا بود، نه نقل تلخى ها. 🌹 10- با فتوت باشیم و دل مهمان را نیازاریم. (در آیه شریفه، یوسف علیه السلام بیرون آمدن از زندان را مطرح مى كند، امّا از بیرون آمدن از چاه سخن نمى گوید مبادا كه برادران شرمنده شوند.) «اذ اخرجنى من السجن» ⚪️ 11- جوانمرد و با فتوت باشیم نه اهل عقده و انتقام. یوسف مى گوید: «نزغ الشیطان» شیطان وسوسه كرد وگرنه برادرانم بد نیستند. 🌹 12- اولیاى الهى، ورود به زندان و خروج از زندان را در مدار توحید و ربوبیّت مى دانند. «ربّ السّجن احب» آیات قبل و «احسن بى ربّى اذ اخرجنى من السجن» ⚪️ 13- پایان سختى ها، گشایش است. «اخرجنى من السّجن» 🌹 14- بادیه نشینى، ضرورت است نه ارزش. «قد احسن بى ربّى اذ... جاء بكم من البدو» ⚪️ 15- زندگى والدین در كنار فرزند، یك لطف الهى است. «احسن بى ربّى... جاء بكم» 🌹 16- در زمان حضرت یوسف علیه السلام، مصر داراى تمدّن شهرنشینى؛ ولى كنعان سرزمینى عشایرى بوده است. «جاء بكم من البدو»* ⚪️ 17- براى پیشرفت و زندگى بهتر، باید سفر كرد. «جاء بكم من البدو»* 🌹 18- مخلَص همه چیز را از خداوند متعال مى بیند و از حوادث گله نمى كند. (در این آیه كلمات «جعلها ربّى، احسن بى، اخرجنى و جاء بكم»، سخن از الطاف الهى است)* ⚪️ 19- برادران و اعضاى یك خانواده، باید بدانند شیطان به دنبال اختلاف میان آنهاست. «من بعد أن نزغ الشیطان بینى و بین اخوتى» 🌹 20- خود را برتر ندانید. «بینى وبین اخوتى» یوسف نگفت شیطان آنان را فریب داد، مى گوید شیطان بین من و آن ها را... یعنى خود را نیز در یك سمت قرار مى دهد. ⚪️21- همان گونه كه حضرت یعقوب علیه السلام در كودكى و اوّل داستان به یوسف علیه السلام گفت: «اِنّ الشیطان للانسان عدو مبین» یوسف نیز در پایان مى گوید: «مِن بعد ان نَزغ الشَّیطان بَینى و بین اخوَتى».*