شب ضربت خوردن امیرالمومنین ۱۴۰۲ دوباره شد شب قدر و دلم سرای علی شد گرفته زانوی غصه  شب عزای  علی شد علی در این شب آخر کنار سفره ی دختر به یاد فاطمه بود و  به  شوق دیدن داور ز شوق وصل شهادت  بیاد حرف پیمبر لبش به آیه ی رفتن نظر به ماه و به اختر تمام حاجت مولا میان سجده روا شد کنار منبر و محراب روان بسوی خدا شد سحر ز مسجد کوفه علی چو عزم سفر کرد ز قتل رُکن هدایت مَلَک بگفت و خبر کرد فغان از آن دم و ساعت که غرق خون شده یکسر ز تیغ  مُلجم کافر  علی شده  گل پرپر نمانده تاب و توانی به پیکر شَهِ عالم از این خبر دل زهرا نشسته بر غم و ماتم دل حسن دل عباس  ز داغ او شده بیتاب حسین و زینب وکلثوم  به ناله و به تب و تاب خدا بیا و نظر کن به قلب مضطر زینب سرِ  شکسته ی بابا  چه  آوَرَد سرِ  زینب غم مدینه و مادر  غم حسن  غم حیدر چه ها کند دلِ زینب  به  کربلای  برادر؟