قسمت ۸۶
تو حال خودم بودم
یکی بالا سرم با صدای گرفته آروم داد زد
+خاک تو سرت راضیه
با ترس چشام رو باز کردم دیدم هانیه است
چی شده چته؟؟؟
_کوفت دختر نگرانت شدم کجا گم و گور شدی دیونه!
+ببخشید تروخدا هانیه اصلا حواسم نبود
_چت تو امروز!
+هیچی....
_باشه هیچی بیا بریم سر کلاس!
+هانیه حالم خوب نیست من نمیام برمیگردم خونه!
_چرا حالت خوب نیست؟ تب کردی؟
چرا صورتت یهو زرد شد؟
+نمیدونم! ولی خیلی سردمه!!
_باشع بیا برات تاکسی بگیرم بری خونه!
+لازم نیست به یوسف پیام دادم بیاد دنبالم!
خواستم از جام بلند بشم! پاهام کمک نمیکردن
هانیه نگران دستم رو گرفت!
گفت: یلحظه بشین عزیز دلم حالت خوب نیست! صبرکن ببین یخ کردی!! صورتت زرد شده صبرکن اب بیارم!!
+ نه نه هانیه حالم از هرچی بهم میخوره فقط کمک کن بلندشم الان یوسف رسیده!
_باشه عزیز دلم دستت رو بده
از جام بلند شدم تا رسیدم پیش ماشین روح هفتمم در اومد هانیه سفارشم.رو به یوسف کرد و رفت کلاس
سوار ماشین شدم هنوز باهاش قهر بودم!
یوسف:سلام،حالت خوبه؟
_سلام خوبم
+چرا اینطور با من حرف میزنی؟!
این لوس بازیا چیه راضیه
دیشب یکم حالم خوب نبود درک نمیکنی واقعا!؟
_یوسف تروخدا میشه بریم اصلا حوصله این حرف ها رو ندارم! من خستمه
میخوام برم استراحت کنم زیاد حوصله ندارم!
+باشه
کلافه گاز داد منم خوابم برد وسط مسیر بیدار شدم دیدم ماشین ایستاده
اینطرف رو نگاه کردم دیدم یوسف پیاده شده
رفته گل فروشی!
با تعجب نگاه کردم
+عجب گل فروشی برای چی؟
شاید میخواد بره مزار شهدا !
پول دست گل نرگس رو داد اومد
سمت ماشین!!
خیره شده بودم بهش!
لبخند ریزی زد توصورتم گل هارو گذاشت عقب سوار ماشین شد
_بیدار شدی؟
+اره، این گل ها چقد خوشکله برای کیه!؟
_می خوام ببرم مزار شهدا !
+الان؟
_بعد اینکه رسوندمت میرم
+اهاااا
_نمیای؟؟!!
+کجا!؟
_مزار شهدا دیگه
+نخیر منو برسون خونه ممنون میشم خستمه!
_راضیه چی شده؟؟
چند روز پیش اونجا بودی!
+یوسف اون موضوع برام تموم شد لطفا درکم کن دیگه دوست ندارم درموردش بحرفم
_نمی برمت خونه میریم یجا دیگه!
+داداششش جان راضیه اذیت نکن!!
_غرررر نزن اع
+،هففف لا اله الا الله
کجا داری میری خیلی ازش شهر دور میشیم بخدا الان مامان بابا نگرانش میشن نکن!!
_بهشون گفتم
+از دست تووو
خب حداقل بگو کجا داری میری عهههه!!
_صبر کن
بیا رسیدیم
+یوسف من گشنم نیست!
_مگه قراره بخوری؟
+وسط جاده چیزی بجز رستوران میبینی؟
_پیادع شو زود باش غر غرووو
+باشه
در رستوران رو باز کردم
که با دیدن صحنه جلوی چشمم جا خوردم
............