هیچ در پیچ
چند ماه تجاوز اسرائیل به لبنان از سوی ارتش این کشور چه پاسخی داشت؟ ... هیچ!
ژنرال های لبنانی وقتی F35 های اسرائیلی جنوب بیروت را شخم می زدند، چه دستوری دادند؟ ... هیچ!
وقتی پیجرها مقابل چشمان رزمندگان مقاومت منفجر شدند، نظامیان لبنانی چه کردند؟ ... هیچ!
وقتی سید حسن نصرالله را با ۸۰ تن بمب، زیرِ زمین یک مجتمع مسکونی، ترور کردند، ژنرال جوزف عون، چه دستوراتی صادر کرد؟ ... هیچ!
ارتش لبنان، یک "هیچ" بزرگ است!
یک "هیچ" تمام عیار!
یک "هیچ" در پیچ تاریخی!
ارتش لبنان به سمت اسرائیلی ها، تف هم نمی اندازد! فحش هم حتی! گلوله که هیچ! موشک که هیچ تر!
ارتشِ لبنان، یک مضاف ننگین است برای مضاف الیه مظلومش!
گاز اشک آور ولی دارد برای خودی ها!
زور بازو برای مقاومت!
سد آهنین برای حزب الله!
و آخ! آخ از نبودنت سید!
کاسپاروف باید لنگ بیاندازد جلوی مقبره تو! شطرنج را اصلا تو اختراع کردی!
تازه داریم می فهمیم لبنان، این کشور فرقه ها و فرق ها، چه گرداب متلاطمی بوده و هست!
سید حسن شهید! تو همه امتحان های تاریخ شیعه را در این سال ها، در لبنان، یک تنه از سر گذراندی!
تو اصلا تاریخ فشرده شیعه در عصر غیبتی!
دشمن مکار، روبرو!
هموطن خائن، پشت سر!
همکیشان ریاکار، همسایه!
دوست، دور!
یاور، قلیل!
سلاح، محدود!
پول، کم!
رسانه، نامرد!
آخ! سید! چه ابرمردی بودی!
چه کشیدی در این سال ها!
چقدر تنهایی! چقدر خستگی! چقدر بیخوابی! چقدر غم! چقدر نگرانی! چقدر دلشوره! و چقدر "حزنه فی قلبه" بودی! و چقدر، چقدر، چقدر "بشره فی وجهه"!
و چقدر آن ها که حسین علیه السلام را دوست دارند، عاقبت شبیه او می شوند!
اصلا در این شب دلتنگی بگذار نوشتن را کنار بگذارم و بروم یک بار دیگر صدای تو را بشنوم ...
"لَبّیکَ یا حُسَین یَعنی أنَّکَ تَکونُ حاضِراً فی المَعرَکَه وَلو کُنتَ وَحدَه وَلو تَرَکَکَ النّاس وَاتَّهَمک الناس وَ خَذَلَکَ النّاس لبیک یا حسین یعنی ..."
✍حامد ملحانی