از مردم صد رنگِ این دوران.. می ترسم از آشنای بی رگ و وجدان ... می ترسم از آدمِ بی جنبه که، تا می رسد جایی! بد می شود، حالا به هر عنوان.. می ترسم یا از کسی که عقده ی حُجب و حیا دارد هر خلوتی... سر می کند عریان... می ترسم از آنکه در ظاهر رفیق و در خفا امّا.. ما را فروشد این چنین ارزان... می ترسم آن مردِ چوپانِ دبستان را به یادت هست؟ من از کسی مانند این چوپان... می ترسم از ابتدا با آدمِ نامرد بد بودم از هر چه نامرد است در ایران... می ترسم🇮🇷🗝 https://eitaa.com/khodamoshohada_sari