همیشه دوست داشتم یه حیاط ولو فسقلی روزی ما هم میشد این بار از همیشه بیشتر😌 یه متر تراس ، یه وجب آفتاب کلی کارم رو جلو مینداخت، کلی پوست رو جدا جدا تو سبد و سینی جورواجور چیدم تا زودتر خشک بشن و منم سهمی تو جهاد خدمت به دامداران داشته باشم ... اما هر بار بهر دلیلی ، نشد که نشد .... من بودم و یه بغل زباله ی کپکی😢 که فکر کنم اونام حسرت داشتن بشن خشکاله ی راسکی😊 اما من و کوتاه اومدن از راهی که مطمئنم درسته ، محاله😉 بازم یه راه جدید رو امتحان کردم ، بعد از جور کردن سبدهای میوه، پسماند میوه ها و صیفی جات رو تو سبدا از هم جدا کردم و سبدا روی هم چیدم و زیر پنجره گذاشتم همون یه ذره جریان هوا هم ان شاءالله موثره😉 خودش گفته ؛ از تو حرکت از من برکت😍 حتما بادی رو به آدرس خونه ی ما و دل پر دغدغه ی من میفرسته،خدا جونم😘 به اندازه ی داشته هامون مورد امتحانیم،باید مواظب باشم از نیتهای خوبِ آدمهای خوب ، جا نمونم.... https://eitaa.com/modafezist 🐑 @khoshkalee