📌
داستان مسئولیت پذیری برای کودکان 6 تا 9 ساله«۳»
💢
قصه مسئولیت کوچولوی مینا
به یکی از دانشآموزان که اسمش مینا بود، یک جعبه کوچک داده شد، جعبهای به اندازه یک قوطی کبریت که در آن فقط مقداری شن ریزه و یک مورچه سیاه کوچولو بود.
بعضی از بچهها به مینا خندیدند و بعضیها هم دلشان به حال مینا سوخت.
مینا اول ناراحت شد که چرا مسئولیتی به این کوچکی برعهدهاش گذاشته شده، اما بعد گفت که اشکالی ندارد. مهم نیست مسئولیت بزرگ یا کوچک باشد.
مهم این است که من مسئولیتم را بهخوبی انجام دهم.
دوست مینا به او گفت که به آن مورچه سیاه اهمیت ندهد.
اما مینا گفت: «من این مسئولیت کوچک را به چیزی بزرگ تبدیل میکنم.»
ادامه دارد...
@kodaknojavan 🌿🌷