⚠️هشدار به مامانای گل و گلاب و باباهای عزیز🌱 داستان ترانه«28» باید به همسایه هم جواب پس میدادم خیلی سرد گفتم: میرم خونه دوستم ازش سوال دارم. بی توجه بهش رفتم سمت پارکی که با سهراب قرار گذاشته بودیم:) هنوز هم مردد بودم ولی دیگه دیر بود اومده بودم از دور سهرابو دیدم که با یه شاخه گل وسط پارک داره می چرخه🌹 واقعا تو اون هوا و ظل گرما خنده دار بود رفتم از پشت گفتم سلام:) @kodaknojavan🌿🌷