قصهی مامان محمد!
👩🦰 مامان محمد همیشه یه نگرانی بزرگ داشت…
محمد یه پسر باهوش و پرانرژی بود، اما یه مشکل اساسی داشت!
😨 قدش کوتاه بود!
🔹 تو مدرسه کنار دوستاش که میایستاد، همیشه از همه کوتاهتر بود…
🔹 تو مهمونیها، فامیل با خنده میگفتن:
🗣️ "محمد! نکنه هنوز کلاس اولی؟!"
💔 مامانش هر بار یه چیزی تو دلش میلرزید…
📌 حالا این قد کوتاه قراره چه بلایی سر محمد بیاره؟!
.